مدح و مرثیۀ مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
ای غـربـت مـجـسّـم تـاریـخ یـا عـلـی دلـبـسـتـۀ ولای تـوأم مـرتـضـی عـلی غیر از خداییاش که نداده به کس تویی آئــیــنــۀ تــمــام نــمــای خــدا عــلــی چون اسم اعظم است، گره باز میکند هر وقت بشـکـفـد به لبـم ذکـر یا علی ساقی تویی و کوثر تو مهر فاطمهست شد جرعـه نـوش جـام تو آب بـقا علی تا از تو کسب نور کند در مدار چرخ خورشید با تو گـفته سخـن بارها علی خـلقـت به یـمن مـقـدم تو آبـرو گرفت ای دست شـسـته از همۀ ماسـوا عـلی از مشـرق نـگـاه تو خـورشـید میدمد مهـتـاب بر فـروغ تو بـاشـد گـدا علی کـعـبـه طـواف دور مـقـام تو میکـنـد دارد صفا به کوی تو سعی صفا علی مدیـون ذوالفـقـار تو باشـد حـیات دین گـل کرده در بـهـار تو بـاغ دعـا علی با نالـههای نیـمه شبت هـمنواست چـاه فهمیده طعـم اشک تو را نخـلها علی اشک تو طعـم غـربت دیرینه می دهد دردی که غـیر صبـر ندارد دوا عـلی سوگند بر تو مادر گـیتی سترون است تـا آورد دوبــاره مــثـال تـو را عـلـی در کوچهها سلام تو ماندهست بیجواب دنـیـا نـداشت با تو زمـانـی وفـا عـلی بیـچـاره روزگار که نشـناخت قدر تو فرق تو را شکـافت به تـیغ جـفا عـلی وقتی گشود فرق تو آغـوش پیـش تـیغ لبخند زد به روی تو خـیـر النـسا علی یعنی ببین که بیتو بهشت است بیصفا پایان گرفت فرصت هجـران بیا عـلی عین اللهی و چشم زمان بیقرار توست آیا شـود کـنـی نـظـری سـوی ما علی همچون "کمیل" هرکه شود پایبست تو با رمـز و راز عشـق شود آشـنا عـلی |